همه چیز از همه جا

hayat bir yalan adamla havadan kalan

همه چیز از همه جا

hayat bir yalan adamla havadan kalan

تربیت کودکان

1- در مواقع ناراحتی از محیط دور شوید.

اگر فرزندتان اعمالی انجام داد که باعث ناراحتی شما شد و به اصطلاح می‌خواست اعصاب شما را خرد کند و یا با بی‌احترامی با شما گفت‌وگو کند، بهترین روش این است که اتاق را ترک کنید و به او بگویید که شما در اتاق دیگری هستید و اگر پی به اشتباهش برد می‌تواند به آن جا بیاید و بحث را با آرامش ادامه دهد. هیچ‌گاه سعی نکنید حالت عصبانی به خود بگیرید و یا برعکس کاری کنید که او احساس کند شما شکست خورده‌اید.

 

2- به او بگویید دوستش دارید حتی اگر اشتباه کند.

هیچ‌گاه به فرزندتان نگویید چقدر تو بد هستی. شما با این کار شخصیت او را خرد می‌کنید. به او کمک کنید تا متوجه شود شما از رفتار او ناراضی هستید و همین رفتار بد و ناشایست اوست که شما را آزرده است، نه شخص او. باید کاری کنید تا فرزندتان احساس کند که با تمام وجود عاشق او هستید و او را بی‌قید و شرط دوست دارید، هر چند اگر مرتکب کار اشتباهی نیز شده است. برای تنبیه کردن او سعی نکنید عشق‌تان را از او دریغ کنید. هر گاه نسبت به روش تربیتی‌تان شک داشتید، از خود بپرسید: آیا فرزندم را براساس عشق و دوستی تربیت می‌کنم و یا جوی ترس‌آور ایجاد کرده‌ام که او از روی ترس و وحشت به حرف‌های من گوش بدهد؟

 

3- جدی و مهربان باشید.

تصور کنید به کودک پنج ساله‌تان می‌گویید تا این ساعت وقت داری لباس‌هایت را بپوشی در غیر این صورت باید یا در ماشین و یا در مهد کودک این کار را انجام دهی. سعی کنید سر حرف‌تان بمانید. و اگر رأس ساعت مقرر این کار را تمام نکرد، او را به ماشین ببرید. مطمئن باشید و حالت عصبی به خود نگیرید،  او باید در چهره‌تان عشق و علاقه را ببیند ولی در عین حال متوجه شود که شما در گفته‌های‌تان قاطع و مصمم هستید. نیازی به غر زدن و بحث کردن با او نیست. در این شرایط حتما از خودتان بپرسید: «آیا این کار را با نرمی و عشق انجام دادم و یا محیطی ترس‌آور برای او ایجاد کردم؟»

 

4- نتیجه تربیت‌تان را در درازمدت ببینید.

اغلب ما والدین سعی می‌کنیم فرزندان خود را تحت کنترل بگیریم و تنها به دنبال یافتن راه حل فوری هستیم. این موضوع باعث می‌شود که آن‌ها احساس کنند تحت کنترل هستند و ما فقط به آن‌ها زور می‌گوییم. ولی اگر سعی کنیم در موقع برخورد با فرزندمان لحظه‌ای به این موضوع فکر کنیم که این روش تربیتی من ممکن است شخصیت فرزندم را در بزرگسالی تحت‌الشعاع قرار دهد، بیشتر در نحوه ی بر خوردمان با او دقت می‌کنیم. به عنوان مثال، اگر هنگام عصبانیت کودک‌مان را تنبیه بدنی کنیم، باید انتظار این را هم داشته باشیم که او در آینده شخصی عصبی و پرخاشگر شود و از دیگران با زور و عصبانیت هر چه می‌خواهد بگیرد.

 

5- در تصمیم‌گیری‌های‌تان محکم و قاطع باشید.

اگر به او می‌گویید در مغازه هیچ‌گونه شیرینی، آب‌نبات و شکلاتی نمی‌خریم، بنابراین نباید در آن‌جا تسلیم گریه‌ها، خواهش‌ها و التماس‌های او بشوید. مطمئن باشید فرزندان به پدر و مادرهایی بیشتر احترام می‌گذارند که در اعمال‌شان قاطع و محکم‌تر باشند.

پایان

منبع : نشریه موفقیت – با تلخیص 

 

گریه ام را خنده کن!!

در عصر آگاهی‌ها، در عصر تهاجم رسانه، در میان صدها کتاب و مقاله ی تربیتی، در بین هزاران آرزو و تکاپو برای زیستن کودکان، با خود خلوت کنیم و ببینیم که در کجای دایره زندگی قرار داریم.

 

در میان صدها مدرسه ی انتفاعی و غیرانتفاعی، در میان انبوه کلاس‌های آزاد و فعالیت‌های غیررسمی ، در جریان تبلیغات خرد و کلان برای آینده ی کودکان و دفاتر راهنمائی و مشاوره، با خود فکر کنیم که به عنوان والدین در کجای این هجمه ی زندگی قرار داریم؟

 

آیا به عنوان والدین باید کاری کرد؟ آیا مدارس و مسوولین باید برای کودکانمان کاری کنند؟

 

چنانچه در انتظار یافتن پاسخ باشیم، کودکان کودکیشان را سپری خواهند کرد و نوجوانان به دنبال یافتن هویت کانال‌های تلویزیونی را یک و دو می‌کند . شاید هم در مجامع عمومی، مشتاقانه دیگران را نظاره‌گر خواهد بود.

 

آیا تنها پدرو مادر بودن کافی است؟

 آیا باید به این دو کلمه، واژه عشق را افزود و گفت: پدر و مادر عاشق.

آیا دوست داشتن برای تربیت کافی است؟

 امروز متاسفانه الگوها، روزی در اوج اند و گاهی در فرود . سرمشق‌ها را گاه با مداد می‌نویسیم و گاه با جوهر ثابت و گاه نامرئی. هرگز نمی‌توان قدرت عشق را انکار کرد، همان عشق به کودک است که پاهایش را ساق بلورین می‌بینند، لبخندش را زیباترین پدیده و سختی شب بیداری را امری ممکن. اما سرمشق‌ها حد و مرز ندارند و عشق و نیاز، دائماً در حال تغییر.

 

- گاه برای حرف‌های تازه‌ای که آموخته و می‌گوید به او می‌خندیم و تحسین‌اش می‌کنیم و روز دیگر برای بیان همان مطلب بر او خشم می‌گیریم.

- گاه با شنیدن یک داستان خنده‌دار که برایتان تعریف می‌کند، او را بذله‌گو و جذاب خطاب می‌کنیم و گاهی از گفتن همان مطلب در حضور دیگران رنگ از رخمان می‌پرد و در اولین فرصت تنبیه را از او دریغ نمی‌کنیم.

- گاه فردی را برایش الگو می‌کنیم و یا او را با کسی مقایسه می‌کنیم و روز دیگر آن بت را می‌شکنیم.

- کلاس‌های گوناگون، دستورالعمل‌های چپ و راست، بمباران اطلاعات بی‌باز خورد، تنبیه و تشویق، خریدن‌ها و نخریدن‌ها، آری و نه‌های بی‌منطق. روزی با افتخار جلوی دیگران می‌گوییم: «فرزندم آزاد است که خودش تصمیم بگیرد». و روز دیگر شکوه می‌کنیم: «هر کاری دلش بخواد انجام می‌دهد، مگر من می‌توانم جلویش را بگیرم»!

 

در کنار سرمشق‌ها و عشق، باید سرحدها را مشخص کنیم. به جای قضاوت و خواستن و صدور حکم‌های بی‌چون و چرا بدون پشتوانه ی اجرائی، باید محیطی فراهم سازید که در آرامش و شادی مسائل مطرح شوند در کنار تغییراتی که در منزلتان انجام می‌‌دهید، مبلمانی که می‌خرید، پرده‌ای که می‌آویزید  دیواری که رنگ می‌کنید، پنجره‌هایی برای شادی و لبخند و خوشحال زیستن باز کنید.

از بین تمامی اگرها و مگرها، بایدها و نبایدها که به عوامل بسیاری بستگی دارد، بیایید امتحان کنید. یکبار هم که شده، انضباط را با خنده همراه کنید. خنده را سرمشق قرار دهید. خنده نه به دیگری،  خنده با هم را تجربه کنید، کودکان شاد اغلب کودکان موفقی هستند.

هیچ چیز موثرتراز لبخند زدن نیست. کودک باید بیاموزد که خنده با حرف‌های زشت و توهین به دیگران تفاوت بسیار دارد. آنچه که در تلویزیون بارها و بارها می‌بیند. لبخند فرصتی است تا رسیدن به راه حل درست، فکر کردن آزاد. خندیدن، جذب اکسیژن را افزایش داده و استرس را کاهش می‌‌دهد. انسان‌هایی که خنده رو هستند کمتر به بیماری‌های عفونی  متبلا می‌شوند. آنها اعتماد به نفس بهتری داشته و قدرت تحمل شان بالاتر است.

 

کودکان معنای لبخند را درک می‌کنند. با بازی با لغات، تغییر صداها و آهنگ کلام، ساختن کلمات جدید، طنزهای حرکتی و سپس طنزها کلامی، درست کردن یک دفتر مخصوص برای شوخی و طنز، بریدن کلمات از روزنامه‌ها و ترکیب آنها و ساختن جملات بی‌‌معنا، حدس زدن‌ها ، همه و همه به او فرصت می‌دهد تا از خنده به عنوان یک وسیله ی دفاعی و یا پوششی برای اضطراب و تمرینی برای کسب مهارت زندگی، استفاده کند.

 

بیایید عشق را با سرمشق، سرمشق را با حد و مرز و چاشنی خنده همراه کنیم و راهکارهای شاد زیستن را مرور کنیم:

- به کودکان فرصت دهیم تا خودشان باشند و او را با خود مقایسه کنید

- به دیگران فکر کردن را به آنها بیاموزیم

- خندیدن با کودکان را در برنامه‌تان قرار دهید

- جدول خندیدن را به جای برچسب گل و میوه بر درب یخچال نصب کنید

- با کودکان ورزش کنید

- به تغذیه ی او توجه کنید

- تشویق را با واژگان گوناگون سرلوحه خود قرار دهید

- کنجکاوی او را نسبت به محیط اطرافش در عمل گسترش دهید

- گوش کردن فعال را به او بیاموزیم

- انگشت روی نقطه ضعف‌هایش نگذارید و به ارزش‌هایش بها دهید.

 

مادر و پدر عزیزم:

هرگز گمان نمی‌کردم گذر از آن دالان تنگ و تاریک و سخت، آغاز زندگی است. ضربه‌های زندگی خیلی زود آغاز شد، ضربه‌هایی برای بی تو نفس کشیدن. در میان نگرانی و تشویق تنها، هر روز بزرگ و بزرگتر شدم. خوب شدم بد شدم، خوب شدم... رفتارهای شما، تضادهای بسیاری را در من به وجود آورد. دیگر نه خود بودم نه آنچه شما می‌خواستید. شما «من» مرا از من گرفتید، باید و نبایدها را چاشنی زندگی‌ام کردید، بایدهایی که خود نیز باورش نداشتید و انجامش نمی‌دادید.

من شما را دوست دارم، خود خود شما را، تاییدتان را می‌خواهم.گریه‌ام را به خنده تبدیل کنید و انضباطم را بدون اشک،     

          فقط با یک لبخند.

 

نویسنده:دکتر فرشته مجیب- تبیان *

 

 

فرزندان خود را دریابید!

معیاری برای رفتارهای فرزندان  باشید

اگر از فرزندتان انتظار رفتاری خوب و پسندیده دارید، ابتدا باید خود رفتاری مناسب داشته باشید. در واقع در صورتی که شما مقید به رفتارهایی که در قالب مقررات برای فرزندان تعیین می کنید نباشید، نباید انتظار پیروی از فرزندان خود داشته باشید. چرا که آنها همان را انجام می دهند که از والدین خود می بینند و اینجاست که به نتیجه می رسید:« با فرزندان خود صادق باشید» و یکی از این صداقت ها پیرامون چیزهایی است که باید بدانند. مثلاً وقتی علت ناراحتی تان را می پرسند حقیقت را بگویید، همچنین از گفتن دروغ  های مصلحت آمیز نیز خودداری کنید، زیرا با این عمل خود به آنها یاد می دهید دروغ گفتن خوب است، و اگر بعداً تلاش کنید این را از ذهن او پاک کنید، دیگر مؤثر نخواهد بود و در صورتی که حقیقت را نگویید، مطمئناً شنیدن آن باعث افسردگی  و ناراحتی آنها می شود.

با گوش دادن به حرف های فرزندان به آنها یاد می دهید که به حرف های شما گوش دهند. هنگامی که آنها در حال صحبت کردن هستند، از قطع کردن حرفهایشان یا تکمیل کردن جملاتشان خودداری کنید- چرا که با این کار باعث می شوید آنها کمتر با شما رابطه برقرار کنند. پس به حرف های آنها گوش دهید تا آنها نیز به حرف های شما گوش دهند.

فرد قابل اعتمادی باشید

در حفظ اسرار آنها کوشا باشید و اگر موضوعی را با شما در میان می گذارند و نمی خواهند دیگران آن را بدانند، به راز آنها احترام بگذارید و طوری عمل کنید که روی شما به عنوان والدینی امین و قابل اعتماد حساب کنند. از گفتن سر و راز آنها به دیگران اجتناب کنید هر چند موضوع کوچک و بی اهمیت باشد، به خاطر داشته باشید موضوعاتی که برای ما کوچک و بی اهمیت به نظر می رسند، برای آنها مهم و ارزشمند هستند.

البته شما باید از قوانینی که تعیین می کنید، خودتان نیز پیروی کنید و انتظار نداشته باشید فرزندتان کاری را انجام دهند که شما انجام نمی دهید. مثلاً وقتی به آنها می گویید در اتاق نشیمن غذا نخورند یا پایشان را روی میز نگذارند، در صورتی به حرف های شما گوش خواهند کرد که خودتان نیز به آنها عمل کنید. پس اگر خودتان قوانین را جدی نمی گیرید، نباید انتظار داشته باشید که بچه هایتان آنها را جدی بگیرند.

باید به قول هایی که می دهید عمل کنید!

بهترین روش برای تقویت احساس مسئولیت در فرزندان ، عمل به قول هایی است که به آنها می دهید - بدین طریق به آنها یاد می دهید، به قول هایی که به شما و دیگران می دهند عمل کنند. همچنین این باعث می شود تا فرزندان در برابر قوانینی که تعیین کرده اید، و آنها متعهد به انجام آن شده اند، بیشتر احساس مسئولیت  کنند.

شنونده خوبی باشید

با گوش دادن به حرف های فرزندان به آنها یاد می دهید که به حرف های شما گوش دهند . هنگامی که آنها در حال صحبت کردن هستند، از قطع کردن حرفهایشان یا تکمیل کردن جملاتشان خودداری کنید- چرا که با این کار باعث می شوید آنها کمتر با شما رابطه برقرار کنند. پس به حرف های آنها گوش دهید تا آنها نیز به حرف های شما گوش دهند. و در واقع با آنها رفتاری محترمانه داشته باشید و اگر می خواهید آنها به حرف های شما گوش دهند، باید با آنها محترمانه رفتار کنید.

زمانی که به آنها احترام بگذارید، آنها نیز از قوانین پیروی خواهند کرد و مسئولیت شما به عنوان والدین آسان تر خواهد شد. پس بهتر است به نظرات آنها توجه کنید.

بسیاری از ما نظرات و احساسات کودکان را بچگانه و بی اهمیت می دانیم در حالی که نظرات و احساسات آنها برای خودشان بسیار مهم است. به نقطه نظرات آنها توجه کنید حتی اگر با آنها موافق نیستید. بدین طریق آنها احساس می کنند که شما درکشان می کنید و کمتر در برابرتان حالت تدافعی می گیرند.

بین رفتارهایشان تفاوت قائل شوید

هنگامی که فرزندان بدرفتاری می کنند بین آنها و رفتارهایشان تفاوت قائل شوید و به خاطر داشته باشید آنها انسان های خوبی هستند که دچار اشتباه شده اند.

تحقیقات نشان می دهند، کودکانی که باور دارند آدم های بدی هستند، تمایل بیشتری به تکرار کارهای بد دارند. بنابراین به خاطر داشته باشید که کمتر آنها را تنبیه کنید!

هنگامی که فرزندان مرتکب اشتباه می شوند، برای تأدیب آنان، یادآوری کنید که انتظار چگونه رفتاری را از آنها دارید. در بیشتر مواقع یک یا دو یادآوری کافیست و بیشتر آنها در برابر راهنمایی های منطقی تسلیم خواهند شد. البته بهتر است در برابر فراموشی آنها نسبت به قوانین خیلی عکس العمل نشان ندهید و باید تأکید شود که...

در حفظ اسرار آنها کوشا باشید و اگر موضوعی را با شما در میان می گذارند و نمی خواهند دیگران آن را بدانند، به راز آنها احترام بگذارید و طوری عمل کنید که روی شما به عنوان والدینی امین و قابل اعتماد حساب کنند. از گفتن سر و راز آنها به دیگران اجتناب کنید هر چند موضوع کوچک و بی اهمیت باشد، به خاطر داشته باشید موضوعاتی که برای ما کوچک و بی اهمیت به نظر می رسند، برای آنها مهم و ارزشمند هستند.

از تنبیه بدنی خودداری کنید

تحقیقات نشان می دهند کودکانی که تنبیه  بدنی می شوند نسبت به کودکان دیگر رفتاری پرخاشگرایانه تر دارند. پس آیا تنبیه کودک به خاطر رفتار بدی که مرتکب شده ، کاری منطقی است؟ این در حالی است که باید در تعیین قوانین سرسخت باشید.

تعیین قوانینی که فرزندان موظف به پیروی از آنان باشند، زندگی را هم برای شما و هم برای آنان آسانتر خواهد کرد، وقتی قوانین تعیین شده به درستی انجام شوند کمتر در خانواده اغتشاش و آشفتگی ایجاد می شود و کودکان رفتار خوبی را که شما انتظار دارید، خواهند داشت.

قوانین مشخصی را برای آنان در نظر بگیرند

لازم است فرزندان دقیقاً بدانند چه انتظاراتی از آنان دارید. سعی کنید قوانین را در حد امکان به صورت مختصر، واضح و کامل برایشان شرح دهید و انتظار نداشته باشید آنها ذهنتان را بخوانند و به یاد داشته باشید هر موقعیت جدیدی که فرزندان  در آن قرار می گیرند به قوانین جدیدی نیاز دارد، پس باید توجه داشته باشید که علت قوانین و منافع حاصل از عمل به آن را برای فرزندان توضیح دهید.

به عنوان مثال به آنها بگویید: برای جلوگیری از بروز تصادف باید هنگام عبور از خیابان به دو طرف نگاه کنند یا به آنها بگویید « تکالیفتان را انجام دهید. برای این که چیزهایی که باید بدانید را از این راه باید می گیرید و در آینده نیز برایتان مفید خواهد بود» و وقتی کودکان علت ایجاد قوانین را بدانند در آنها انگیزه بیشتری برای عمل به آنها ایجاد می شود. نکته آخر هم این که قوانین ثابتی را برای فرزندان در نظر بگیرید و به خاطر داشته باشید قوانینی با دلایل خوب و منطقی برای آنها تعیین کنید. این قوانین باید با توجه به منافع کودکان در نظر گرفته شوند نه والدین یا بزرگترها.

همچنین این قوانین باید طوری باشند که در فرزندان احساس امنیت، آرامش و خوب بودن را ایجاد کنند.

گاهی برای فرزندان، جوایزی را در نظر بگیرید

بهتر است برای کودکان در قبال رعایت قوانین جایزه ای تهیه کنید. البته ممکن است آنها بیشتر به علت دریافت جایزه به قوانین احترام بگذارند و آنها را رعایت کنند و کمتر به نتایج حاصله از عمل به آنها پی ببرند، اگر قوانینی که تعیین می کنید برای فرزندان جالب و منطقی باشند آنها منافع دیگری غیر از آنچه که شما در نظر دارید را نیز تجربه خواهند کرد.

منبع: اینترنت

 

 

 

لطفاً، ببخشید و متشکرم را به کودکان بیاموزید

مادری تعریف می کرد: روزی به اتفاق پسر کوچکم به مطب دندان پزشکی رفتم. در اتاق انتظار، مرد چاقی نظر پسرم را جلب کرد. در حالی که با تعجب به شکم آن مرد اشاره می کرد از من پرسید: مادر این آقا نی نی دارد؟ من که بسیار خجالت زده شده بودم به آرامی انگشتان او را پایین آوردم و او را برگرداندم طوری که رویش به طرف من باشد، در حالی که با او با آرامی صحبت می کردم طوری که آن شخص فکر کند این صحبتی است بین من و پسرم. سپس برای او توضیح دادم که وقتی کسی زیاد غذا بخورد این طوری چاق می شود.

این مادر با سرعت عمل در آن موقع و استفاده از این اتفاق، رفتار به جایی را در ذهن پسرش پایه ریزی کرد. این مادر با نرمی به پسرش گفت که مردم معمولاً دوست ندارند با انگشت نشان داده شوند و گوشزد کرد که او می تواند هر سؤالی که دارد به شرط خوب بودن سؤال، آن را فقط از مادرش بپرسد.

کدام والدین در چنین شرایطی قرار نگرفته اند؟ کودکان طبیعتاً کنجکاو و ابراز کننده احساسات خود هستند، بنابراین سؤالات یا نظراتی که باعث خجالت والدین می شود از دهان آنها بیرون می آید. یک مسئول امور خانواده این اتفاق را خیلی زیبا بررسی می کند. او می گوید:شما نباید در مقابل کودکی که صادقانه نمی داند که کاری را اشتباه انجام می دهد عصبانی شوید. " باید سعی کنید که او قوانین رفتاری را درک کند تا این اشتباه را در آینده تکرار نکند."

یک روان پزشک می گوید: رفتارها چه فردی یا اجتماعی و گوناگون، باید آموزش داده شود و این وظیفه ای است که بعضی از والدین از زیر آن شانه خالی می کنند. برخی می گویند: بگذارید رفتارها هر چه هست بروز کند، در حالی که گروهی درصدد هستند رفتارهای ناخوشایند را رد کنند. برخی از والدین ترجیح می دهند رفتارها را به صورت فلسفه احترام متقابل و نکات ریز رفتارهای معاشرتی دسته بندی کنند. آنچه بیشتر به نظر می آید این است که کودکانی که با موضوعات رفتار اجتماعی آشنا نیستند در ارتباط با دوستان ، فامیل و معلمان خود با مشکل مواجه می شوند."وقتی شما به کودک  خود رفتار درست را تعلیم می دهید، در واقع مهارت های حیاتی برای تمام عمر را در اختیار او می گذارید."

به نظر یک متخصص در امور خانواده اولین نکته مهم این است که باکودک طوری رفتار کنید که همان رفتار را از آنها انتظار دارید. او می گوید "کودکان معمولاً در قالب مثال مطالب را یاد می گیرند. شما نمی توانیدبا خشونت  عمل کنید و بعد انتظار داشته باشید آنها با دیگرانمؤدبانه رفتار کنند. وقتی رفتارهای اجتماعی را آموزش می دهید، مهم است که رفتار خود را در مسیر رفتاری کودک خود قرار دهید. بعضی کودکان ممکن است آموزش داده شوند که بگویند " لطفا شیر بدهید" به راحتی گفتن "شیر" ولی بعضی به سختی قادر باشند خواسته خود را بیان کنند، بنابراین بی دلیل است که از آنها انتظار رفتار مؤدبانه را داشته باشیم. به طور مشابه، ممکن است غیر واقعی باشد که از کودک سه ساله انتظار داشته باشید موقع صحبت شما با تلفن ، میان صحبت شما وارد نشود . به جای آن روان پزشکی پیشنهاد می کند که "برای او شرایطی فراهم کنید که در زمانی که شما با تلفن صحبت می کنید او مشغول به آن کار خاص باشد."

موضوع دیگری که کودک  شما در مورد رفتارهای اولیه می آموزد خلق و خو است. معمولاً کودکان آرام و کم حرف ، خوش رفتار به نظر می رسند ، در حالی که کودکان خشن ، کمتر این طور هستند. از طرف دیگر کودکان آرام ممکن است در رفتار خود با فرد ناشناس این طور باشند که به او سلام کنند و در چشم های او خیره شوند ، که خود یک شکنجه است. یک برنامه طولانی و زمانبر و تشویق کننده برای کودکان خجالتی جهت آموزش مهارت های رفتاری، لازم است حال آن که در مورد کودکان خشن، مقاومت در مقابل هر آنچه که به فکرشان می رسد ضرورت دارد. "شما می توانید به عنوان والدین موضوع را مشکل تر کرده یا آن را بهبود دهید. اما نمی توانید خصوصیات درونی را تغییر دهید."

وقتی کودک به طور احساسی رشد  می کند، باید در مورد احساسات دیگر افراد راهنمایی شود، تا در مقابل رفتار آنان از خود انعطاف نشان دهد و رفتار و گفتاری غیر اخلاقی از خود بروز ندهد. اگر نه، صادق بودن هیچ عیبی ندارد. "بگذارید آنها بدانند که می توانند با کلماتشان احساسات دیگران را جریحه دار کنند ، بنابراین با این رفتار آنها نسبت به همبازی ها و والدین خود بدرفتاری کرده اند، و ممکن است دوباره به آن جمع دعوت نشوند. آنها را تشویق کنید تا با دوستانشان خوب و مؤدبانه برخورد کنند و بگویند "خیلی خوش آمدید" هنگام خروج از خانه ی دوستانشان که آنها را دعوت کرده اند ، بگویند" از دعوت شما بسیار متشکرم."

"ببخشید" یکی از کلمات اصلی است که کودک  باید بداند چه وقت و کجا از آن استفاده کند. یک معلم زمانی را به یاد می آورد که کودکی در واحد آموزشی او ثبت نام شد و به همکلاسی های خود گفت "تکان بخور" بعد از این اتفاق، معلم پرسید: "آیا نمی توانستی این را مؤدبانه تر بگویی؟" کودک برای لحظه ای تأمل کرد و گفت " لطفاً حرکت کنید" خانم معلم لحظه ای فکر کرد و گفت "حالا یک کمی بهتر شد"، اما چطور است که بگویی "ببخشید"؟ در نتیجه کودک جواب داد، "چرا باید این را بگویم؟". این کودک صادقانه نمی دانست چرا باید بگوید " ببخشید " چون آموزش ندیده بود.

در اوایل دوران مدرسه ، کودکان زیادی آمادگی این را دارند که بین "با ادب بودن" و " دروغ  گفتن" فرق بگذارند و موضوع را بفهمند. برای مثال وقتی کودکی هدیه ای دریافت می کند که دوست ندارد، شما نمی خواهید او بگوید."اه" اما ضمناً نباید او را تشویق کنید که بگوید "بسیار متشکرم" ، من این را خیلی دوست  دارم" وقتی او واقعاً نمی خواهد این کار را بکند به جای آن به او ابزاری بدهید تا به جای این که بدرفتار باشد صادقانه رفتار کند. بگوید "متشکرم که به یاد من بودید" و یا به سادگی "متشکرم" چنین جملاتی به او این فرصت را می دهد که هم متشکر باشد و هم ابراز ارادت کرده باشد.

در حالی که این انتظار که در میهمانی رسمی ، کودکان رفتار شایسته داشته باشند ممکن است بی دلیل باشد، در این سن شما باید بتوانید تا حدودی روی رفتار اجتماعی حساب کنید.

قبل از این که انتظارات خود را عنوان کنید درباره موضوعات مربوطه صحبت کنید و مطمئن شوید.

درست است که رفتارها بسیار مهم هستند، اما اگر مرتب به کودکانتان نق بزنید، ممکن است آنها را از گردونه آموزش خارج سازید. یک متخصص به این نتیجه رسیده که اگر به طور مرتب بر روی یک چیز کار کنید، ایده استفاده از رفتارهای مناسب را در درون فرد کاشته اید.

سخنرانی برای آنها بی تأثیر است چون کودک ظرفیت زیادی ندارد.

مادری می گوید:

گاهی من از شنیدن حرف های خودم خسته می شوم، در این مواقع سعی می کنم مقداری نشاط و شادی به شرایط اضافه کنم. اگر پسر کوچولویم به زیر میز می رود از او می پرسم ، "دقیقاً آن زیر به دنبال چه چیزی می گردی؟ آیا به دنبال گربه می گردی؟ آیا دنبال سمور کرده ای؟ قطعاً بدنبال شام خود نیستی، چون شام شما این بالاست". برخورد بازی گونه این مادر باعث خنده می شود و نتیجه آن یک همکاری است. از هر فرصتی برای تحسین رفتار خوب استفاده کنید و به کودک فرصت دهید که درک کند این کوشش ها باعث ایجاد تغییرات خواهد شد.

در سنین هفت و هشت سالگی متوجه خواهید شد که راهنمایی های شما مؤثر افتاده است. در این سنین کودکان اغلب با رفتار "خود شناساننده" به دیگران و نمایاندن رفتار اجتماعی ، سعی در خوشحال ساختن والدین خویش دارند.

 

 

 

 

 

راه حل های خوب برای رفتارهای بد بچه ها ( قسمت اول )

کاربر محترم شما می توانید این مطلب را در سه قسمت مطالعه نمایید.

بچه ها ، موجوداتی لجباز  ، بی ادب ، پرخاشگر ، و یا خودخواه متولد نمی شوند، اینها رفتارهایی اکتسابی هستند. زیرا آنها از این روش ها استفاده می کنند تا هرچه را که می خواهند به دست آورند ، مگر آنکه شما مانع این رفتار در آنها شوید. به کودکتان نشان دهید که شوخی هایش همیشه نتیجه بخش نخواهد بود و به او رفتارهای قابل قبولی را یاد نخواهد داد.

اگر کودک دلبندتان یکی از مشکلات ذکرشده را دارد این مقاله می تواند کمک زیادی به شما بکند. برای شروع کار، دقت کنید که نباید توقع داشته باشید تمام مشکلات را با هم برطرف کنید. باید حداقل سه هفته برای تغییر هر رفتار نادرستی که کودکتان دارد در نظر بگیرید.

1- زیاده طلبی

به درخواست کودک برای خرید کردن پاسخ منفی دهید و هیچ احساس گناهی نکنید.

ایفای وظایف ، کار چندان آسانی نیست . مواقعی وجود دارد که کودک تصمیم های شما را دوست ندارد، اما برای تربیت  او ، اتخاذ چنین تصمیم هایی لازم است.

اولویت گذاری را به او بیاموزید.

در اعیاد و تولدها از کودکتان بخواهید تا لیستی از هدایای دلخواهش را به ترتیب اولویت تهیه کند، خردسالان می توانند عکس آنها را بکشند.

هنگام پخش آگهی های بازرگانی ، صدای تلویزیون  را کم کنید.

تحقیقات نشان داده است که هر چه بچه ها کمتر آگهی بازرگانی ببینند، خواسته های مادی کمتری خواهند داشت. صدای پیام های بازرگانی را قطع کنید، یا حداقل کودکتان را از سیاست تبلیغات آگاه کنید.

بخشش را به او بیاموزید.

از کودکتان بخواهید تا بخشی از پول  توجیبی اش را به حساب مؤسسه خیریه با انتخاب خودش واریز کند.

بچه ها را تشویق  کنید تا از صمیم قلب، هدایایی را به دیگران ببخشند.

یک سنت خانوادگی را بنا کنید. به این ترتیب هدیه ای را که به دست خود افراد خانواده ساخته شده، به یکدیگر بدهید. این کار باعث می شود بچه ها ، هدایایی را که از روی عشق  و علاقه به آنها داده می شود، تشخیص دهند.

2- ح اضرجوابی 

حقیقت را همان طور که هست بگویید.

- هرگاه از کودک رفتار بی ادبانه ای سرزد، به او تذکر دهید، مثلاً به او بگویید: "وقتی که دارم با تو حرف می زنم ، چشمهایت این طرف و آن طرف می چرخد، این رفتار بی ادبانه ای است، نباید این کار را بکنی."

به کودکتان کم محلی کنید .

- شانه هایتان را بالا بیندازید و از گفتگو با فرزندتان امتناع کنید تا او متوجه اشتباهش شود و از رفتار بی ادبانه اش دست بردارد.

کودک را تشویق کنید تا مؤدب باشد.

- هرگاه متوجه شدید که رفتار مؤدبانه ای از کودکتان سرزد، از او قدردانی کنید، مثلاً بگویید:" از تو متشکرم ، به خاطر این که وقتی داشتم با تو حرف می زدم ، تا این حد مؤدبانه به حرف های من گوش کردی"

3- ناسزا گویی

لغات زشت و ناپسند را برای بچه ها مشخص کنید و برایشان محدودیت قراردهید.

- مثلاً به او بگویید: وقتی به درستی کلمه ای شک داری ، آن را به زبان نیاور.

دشنام های دیگر را هم که کودکتان در کوچه و مدرسه و جاهای دیگر ممکن است در معرض آنها قرار بگیرد به لیست کلمات ممنوع اضافه کنید تا حرف های زشت و ناپسند را تشخیص دهد.

 توضیح دهید که دشنام دادن، بد است زیرا :

- باعث ناراحت شدن مردم می شود.

- اگر یک بار آن را بگویی، برایت به شکل عادت در می آید و آن گاه این کلمات زشت ممکن است به طور ناخود آگاه ، جلوی پدربزرگ ، مادربزرگ و معلمان و یا والدین دوستانت ، از دهانت خارج شود.

- آدم های خوب، دشنام نمی دهند؛ تو که نمی خواهی مردم گمان کنند که تو آدم بدی هستی؟

معادل های مناسبی را بیابید.

به جای دشنام دادن می توانید ابتکار جالبی به کار ببرید ؛ مثلاً به جای دشنام ها، معادلی مانند آن بیابید که توهین آمیز نباشد. حتی او می تواند لغاتی را برای خودش اختراع و نوآوری کند.

 عصبانی  نشوید و واکنش شدید نشان ندهید.

- وقتی که کودک برای اولین بار، مرتکب خطا می شود عصبانی نشوید، به او بگویید: " ما در این خانواده چنین لغاتی را استفاده نمی کنیم." به بچه های بزرگتر بگویید :" تو به مقررات آشنایی داری ، نمی خواهم آن کلمه را دوباره بشنوم."

4- دروغگویی 

از کودکتان انتظار صداقت و راست گویی داشته باشید.

- به کودکتان بیاموزید که «در خانواده ما همه باید با یکدیگر صادق و راستگو باشند».

توضیح دهید که دروغگویی  غلط و ناپسند است ، چون :

- باعث دردسر شما و رنجاندن دیگران می شود . باعث می شود دیگران کمتر به شما اطمینان کنند.

- دروغگویی می تواند به شکل یک عادت درآید که در آن صورت ترک آن مشکل خواهد بود.

 پرسش های اخلاقی مطرح کنید.

- اگر کودکتان را هنگام دروغگویی،  غافلگیر کردید، پرسیدن سؤال هایی از او می تواند باعث بیداری وجدانش  گردد، مثلاً از او بپرسید: « آیا کار درستی انجام دادی ؟ فکر می کنی علت نگرانی من چیست؟ اگر همه در خانواده همیشه به هم دروغ بگویند، چه اتفاقی می افتد؟»

 

 

 

 

راه حل های خوب برای رفتارهای بد بچه ها ( قسمت دوم )

در قسمت قبل راهکارهایی در مورد زیاده طلبی ، حاضر جوابی ، ناسزا گویی و دروغگویی کودکان  مطرح نمودیم اینک در ادامه می خوانیم ...

5- سرکشی

انتظارات خود را تفهیم کنید.

- به کودکتان بفهمانید که لحن صحبتتان جدی است و درخواستتان را باید انجام دهد، مثلاً بگویید: اگر واقعاً برای انجام ندادن آنچه که از تو می خواهم دلیل خوبی داری ، با لحنی مؤدبانه به من بگو.

- هر وقت که کودکتان سعی می کند با شما جر و بحث کند، خواسته خود را لغت به لغت تکرار کنید ، مثلاً بگویید:

" شام سر ساعت 6 صرف می شود، تو باید سر ساعت ، سر میز غذا حاضر شوی."

به او کمی آزادی عمل بدهید، مثلاً بگویید : " امروز باید کارهایت را انجام دهی . دوست داری که قبل از شام آن را تمام کنی یا بعد از شام؟"

گاهی با او مدارا کنید:

- ممکن است به کودکتان بگویید:خوب ، تو الان باید تکالیفت را انجام دهی ، اما می بینم که سخت مشغول تمرین بسکتبال هستی ، چطور است تا نیم ساعت دیگر به تمرینت ادامه بدهی، بعد تکالیف را انجام دهی؟

- توضیح دهید که اگر کودکتان کاری را که شما از او می خواهید، انجام ندهد، برای او عواقبی خواهد داشت . او ممکن است هر کـَلـَکی بزند تا نظر شما را عوض کند، اما مقاوم باشید و اجازه ندهید که ترفندهای او در شما اثر کند.

6- نق زدن

واکنش هایتان را در مقابل رفتار کودکتان عملاً نشان دهید .

- ممکن است نق زدن طوری برای او عادت شده باشد که حتی خودش هم از صدای آزار دهنده خود، خبر نداشته باشد. به او تفاوت بین صدای نق زدن و یک لحن عادی صحبت کردن را نشان دهید.

هیچ بردباری از خود نشان ندهید:

وقتی فرزندتان برای اولین بار نق زد قاطعانه به او بگویید:" ساکت شو، نمی خواهم صدای نق زدنت را بشنوم، لطفاً هرچه می خواهی با لحنی آرام و قشنگ به من بگو." بعد برگردید و اعتنایی به او نکنید. وقتی که او حتی به مدت چند ثانیه آرام شد، به سمت او برگردید و آرام بگویید: " من به صدای قشنگ تو گوش می کنم ، می توانم کمکت کنم ؟"

تفریح را متوقف کنید:

اگر کودکتان به هنگام بازی و تفریح، ناله و زاری کرد، به او بگویید:" تو داری گریه می کنی؟ تو به قوانین آشنایی داری و می دانی قرارمان چیست ، اگر دوباره گریه کنی برمی گردیم خانه."

7- نسنجیده حرف زدن

به کودکتان یاد بدهید که قبل از عمل کردن ، فکر کند:

- ثانیه هایی را که کودکتان طبق روش بالا برای فکر کردن می گذراند- تا مبادا احساساتی عمل کرده باشد و فکر می کند تا حرف سنجیده و عمل شایسته ای از او سر بزند – ممکن است موجب بروز یک تحول اساسی در او شود ، مخصوصا در حالت های پرتنش و بالقوه خطرناک .

نتایج را در نظر بگیرید.

- به کودکتان یاد بدهید که از خود چنین سؤالاتی را بپرسد: «آیا این کار درست است یا نه؟ آیا باعث ناراحتی کسی می شود؟ آیا مشکلی برایم پیش خواهد آورد؟ اگر آن کار را انجام دهم ، اثر عمیقی روی من خواهد گذاشت؟» به او بیاموزید فکر کند که یک پیشگوست و می تواند آینده را ببیند، بعد از خودش بپرسد، اگر آن را انجام می دادم، چه اتفاقی می افتاد؟

با او در قانون تصمیم گیری انتقادی سهیم شوید، مثلاً بگویید:" اگر احساس راحتی نمی کنی ، انجامش نده ".

از اشتباه ها درس بگیرید.

اگر کودکتان تصمیمی غیرعاقلانه گرفت، از این اشتباه به عنوان فرصتی برای کمک کردن به او استفاده کنید، در این صورت او برای تصمیم گیری بعدی آماده تر می شود .

8- گاز گرفتن

سریع بچه ها را از هم جدا کنید.

هرگاه کودکتان کسی را گاز گرفت ، به او بگویید:« تو نباید مردم را گاز بگیری».

کودکتان را از موقعیتی که باعث درگیری می شود، جدا کنید.

به کودک گاز گرفته شده ، توجه بیشتری کنید:

- برای این که به کودکتان بیاموزید که گاز گرفتن باعث آسیب دیگران می شود، کمک کنید تا فکرش را گسترش دهد، بچه مصدوم را دلداری و تسکین دهید و به او بگویید :" خیلی متأسفم ، باید دردت آمده باشد، می توانم کمکت کنم؟"

رفتار دیگری به او بیاموزید:

- اگر کودک نوپای شما در حال دندان درآوردن است ، چون لثه هایش زخم هستند، از گاز گرفتن لذت می برد و دوست دارد اشیاء را گاز بگیرد، بنابراین مطمئن شوید که او چیز مناسبی برای گاز گرفتن دارد تا به این طریق ناراحتی اش را برطرف کند. معمولاً چون بچه ها مهارت های بیانی شان گسترش نیافته تا بتوانند نیازهایشان را بیان کنند ، احساساتشان جریحه دار می شود. سعی کنید به کودکتان کمک کنید تا احساساتش را طبقه بندی کند. اگر او به اندازه کافی بزرگ شده است به او یاد بدهید بگوید:«دارم عصبانی می شوم» – یا «می خواهم بازی کنم».

- وقتی کودکتان مشغول بازی است از نزدیک بر او نظارت داشته باشید، به این ترتیب می توانید قبل از این که کسی را گاز بگیرد ، مانع او شوید. به آرامی دستتان را روی دهان او بگذارید و بگویید :" تو حق نداری کسی را گاز بگیری ، هرچه که می خواهی در قالب کلمات به ما بگو."

- اگر کودکتان هنوز حرف نمی زند، او را از وضعیتی که ممکن است کسی را گاز بگیرد دور سازید و فعالیت دیگری را به او پیشنهاد کنید، مثلاً بگویید:" دوست داری با خاک رس بازی کنی یا با قالبهایت ؟"

 

 

 

راه حل های خوب برای رفتارهای بد بچه ها ( قسمت سوم )

در قسمت قبل راهکارهایی در مورد رفتارهای کودکان به ویژه سرکشی ، نق زدن ، نسنجیده حرف زدن و گاز گرفتن  ارائه دادیم اینک در ادامه می خوانیم...

9- حرف گوش نکردن

خودتان شنونده خوبی باشید.

به فرزندتان نشان دهید که به حرف های همسرتان ، دوستانتان و خود او گوش می دهید . این ضرب المثل قدیمی همیشه یادتان باشد ." تنها به یک دلیل دو گوش و یک دهان داریم ." بیشتر از آنچه که حرف می زنید ، به حرف های کودکتان گوش کنید.

با او با ادب و احترام صحبت کنید.

- اگر از کودکتان به شدت انتقاد کنید، یا بر سر او فریاد بکشید، او داد و فریاد خواهد کرد. از خود بپرسید: اگر بچه بودید ، دوست داشتید چگونه با شما صحبت می کردند؟

- قبل از این که صحبت کنید، توجه کودکتان را جلب کنید:

- برای این که مطمئن شوید به شما نگاه می کند، به آرامی چانه اش را بلند کنید و بگویید :" لطفا به من نگاه کن و گوش کن ببین چه می گویم!"

لحن صدایتان را آرام تر کنید.

- اگر با لحنی ملایم وآرام با کودکتان صحبت کنید، احتمالاً دست از جار و جنجال برخواهد داشت ، معلم ها به تأثیر و کارکرد این روش اطمینان دارند و از آن استفاده می کنند.

حرفهایتان را کوتاه و مختصر، با لحنی شیرین و خوشایند و واضح و روشن بگویید.

- اگر بچه ها بدانند که مجبور نیستند به یک سخنرانی طولانی گوش دهند، بیشتر پذیرا و شنوای حرف های شما خواهند بود. بنابراین حرف هایتان را خیلی مختصر به او بگویید ؛ گاهی اوقات گفتن تنها یک کلمه ، تأثیر بسیار خوبی دارد:

" تکالیف! کارهایت!"

تا سه بشمارید.

بچه ها، قبل از پاسخ دادن به سؤال های شما ، نیاز به وقت بیشتری برای تفکر درباره آنچه شنیده اند دارند؛ وقتی که سؤالی از آنها می پرسید یا خواهشی دارید، حداقل سه ثانیه صبر کنید تا او آنچه را شنیده ، فرا گیرد ودرک کند.

10- زورگویی

به نوبت کار کردن و بازی کردن را به او بیاموزید :

ترتیبی دهید که بچه ها طوری بازی کنند تا با قوانین نوبت گیری آشنایی پیدا کنند. مثلاً به او بگویید: " وقتی که بازی می کنی، حتماً نوبت را رعایت کن . اول تو برو ، بعد نوبت دوستت است."

به او روش های منصفانه بازی کردن را بیاموزید.

شیر یا خط بیندازید : وقتی که دو بچه نمی توانند تصمیم بگیرند، شیر یا خط انداختن به آنها حق انتخاب می دهد، این عمل به آنها می گوید که چه کسی انتخاب کند ، چه کار کنند ، یا چه کسی اول برود.

مثلاً اگر کودک شما میزبان است ، اول دوستانش انتخاب می کنند که چه بازی  کنند.

قانون تساوی

این قاعده ساده و عادلانه همیشه کارساز است ، مثلاً بگویید :" اگر تو اول کیک را می بری ، بعد دیگری تصمیم می گیرد که کدام تکه را بردارد." این کار می تواند به روش های بسیار متفاوتی صورت بگیرد، مثلاً بگویید :" اگر تو ، نوع بازی را انتخاب می کنی ، پس اول دوستت بازی را شروع می کند."

وقتی که کودکتان قوانین تساوی حقوق را رعایت کرد، برای او توضیح دهید که چه کار خوبی کرده است ، در این صورت او بیشتر راغب خواهد بود که دوباره آن را تکرارکند، مثلاً بگویید :" متوجه شدم که چطور اسباب بازی  هایت را قسمت کردی ، حالا تو و دوستت هردو به یک اندازه اسباب بازی  دارید."

اگر کودکتان علی رغم تمام تلاش های شما ، باز هم به کارهای اشتباهش ادامه داد، نباید به او اجازه دهید که از زیر بار تذکرهای شما شانه خالی کند . شما باید او را مجبور کنید تا کاری را انجام دهد که مناسب سنش است.

گاهی لازم است کودکتان را تنبیه کنید، در اینجا چند تنبیه را که اثرگذار هستند ، ذکر می کنیم:

پولی – کیفری : روی پیشخوان آشپزخانه ، یک شیشه خالی مربا بگذارید. هر وقت خطایی از کودکتان سرزد، باید سکه ای در شیشه بیندازد، وقتی شیشه پر شد آن را به یک مؤسسه خیریه با انتخاب خود او ببرید. اگر کودکتان خردسال است و پول توجیبی ندارد، با کمک خودش لیستی از کارهایی را که می تواند انجام دهد، به جای جبران کار اشتباهش تهیه کنید.

لیستی از کارهای روزانه ( جارو برقی کشیدن ، گردگیری کردن ، تا کردن لباس های شسته ) که خارج از مسئولیت های اوست تهیه کنید؛ به او بفهمانید که هر خطایی از او سر زند، باید یکی از این کارها را انجام دهد.

اگر رفتار بد کودک  شما ، دیگری را متأثر کرد، او را مجبور کنید که به آن شخص، نامه ای بنویسد ، یا گفتگویی رو دررو با او داشته باشد یا برای او هدیه ای را که خودش درست کرده است ، بفرستد.

حذف امتیازها : به او اطمینان دهید که داشتن امتیازها و حقوق ویژه او، تحت اختیار شماست؛ مثل تماشای تلویزیون  ، بازی های ویدئویی و صحبت کردن با تلفن.

آموختن

وقتی کودک شما زمان مدرسه اش نیست و در خانه ماندنش لطمه ای به درس نمی زند ، او را مجبور کنید تا در مقابل خطایی که انجام داده ، زمانی را در خانه به عنوان تنبیه  بماند – از دو ساعت تا دو روز بسته به اهمیت خطایش- و همه حق و حقوق و امتیازهای اجتماعی اش را از او سلب کنید.

 

 

 

آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو باشد؟

اگر مجبورید یک حرف را چندین مرتبه برای فرزند پیش دبستانی خود تکرار کنید تا گوش کند، این مطلب را مطالعه  کنید.

عده ای از پدر و مادرها وقتی می بینند فرزند کوچکشان به حرفهای آنها در لباس پوشیدن یا در جمع کردن وسایلش و ... توجهی نمی کند و به تماشای تلویزیون یا بازی ادامه می دهد دائم صدایش می کنند و فریاد می کشند. آنها فکر می کنند که هر چه بیشتر حرفشان را تکرار کنند ، فرزندشان سریع تر گوش می دهد. در حقیقت، قضیه بر عکس است. به طور معمول اگر قبل از انجام کاری گفته خود را 4 ، 5 یا 6 مرتبه تکرار کنید، بچه می آموزد که نباید گوش دهد.  بچه ها زرنگتر از آن هستند که ما فکرش را می کنیم. آنها ارزش زمانی که برای اولین مرتبه او را صدا می کنید و زمانی که واقعاً با او کار دارید را می دانند و احتمالاً از 5 یا 10 دقیقه اضافی استفاده کرده و به بازی خود ادامه می دهند.

اگر چه هنگامی که بچه، خود را به نشنیدن زده و یا حرفتان را جدی نمی گیرد، بسیار ناراحت کننده است ، ولی بچه های 4-3 ساله از این که می توانند با بی اعتنایی و گوش ندادن ، والدین را عصبانی نمایند، احساس قدرت می کنند. پس با این قضیه به طور شخصی برخورد نکنید. بچه ها در این سن نمی خواهند که بد و بی ادب باشند، آنها فقط می خواهند استقلال خود را نشان دهند.

البته اکنون، تشویق به عادت خوب گوش دادن، مشکلات گوناگونی را در آینده بر طرف خواهد کرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشکل توجه بر روی چیزی را دارد و نمی تواند در درسهایش تمرکز کرده و یا دستورات را دنبال نماید. چنانچه حرفهای شما را نادیده می گیرد، نباید بگویید این مسئله به مرور زمان به خودی خود حل خواهد شد.

دستورات زیر به فرزند پیش دبستانی شما کمک می کند تا بدون آنکه خود بفهمد، دقت و توجه بیشتری بر روی مسائل داشته باشد.

· عصبانی نشوید.تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ کرده و با صدای آرام صحبت نمایید ، حتی اگر مجبور شدید برای چند لحظه ای به خلوتگاهی پناه آورید. هر قدر بلندتر صحبت کنید، مطمئناً بچه ها نه متوجه صدای بلند شما و نه مفهوم کلماتتان خواهند شد.

· مسائل را برای فرزندتان شرح دهید .بچه ها هنگامی که به آنها دستور داده می شود سر به لجبازی می گذارند. به جای آن که بگویید، چطور جرأت نمودی سنگها را پرتاب کنی!، بگویید: سنگ برای پرتاب کردن نیست، توپ را پرتاب می کنند. بدین طریق بر روی رفتارش تأثیر گذاشته و راه چاره ای را بدون پرخاشگری به او ، یافته اید.

· مطالب را به سادگی عنوان نمایید .به جای سخنرانی کردن به نرمی ولی با قاطعیت حرف بزنید . به این طریق او یاد می گیرد که راجع به هر کاری که باید انجام دهد، فکر کند بدون آن که نیازی به سرزنش و ملامت برای فراموش کاری یا گوش ندادن باشد.

· از فرزند خود بخواهید که مطالب مهم را تکرار کند.این روش موقعی مفید خواهد بود که می خواهید فرزندتان نتیجه ی کاری را بفهمد. بگویید : «باید ماژیک هایت را قبل از نهار جمع کنی بگو ببینم کی ماژیک هایت را جمع می کنی؟

· ارتباط واقعی برقرار سازید.چنانچه فرزندتان جذب فعالیتی گردیده، به آرامی دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهید موقعی که صحبت می کنید به شما نگاه کند، اگر بچه تان با چشم ارتباط  برقرار می سازد، برایش بسیار سخت است که لجبازی نماید.

· جدولی را  تهیه نمایید.چنانچه صبح ها  سخت ترین زمان در روز است. به او مسئولیت داده و با کمکش جدولی از تمام کارهایی که باید انجام دهد (مسواک زدن، شستن صورت، لباس پوشیدن، خوردن صبحانه و پوشیدن کفشها) تهیه کنید. بسیاری از بچه ها دوست دارند که جدول را بررسی کرده و موفقیت خود را اعلام نمایند.

· به او توجه کامل داشته باشید. چنانچه می خواهید او به حرفهای شما گوش دهد، باید به گفته هایش گوش دهید. بنابراین هنگامی که روزنامه در دستتان است و آن را می خوانید با او صحبت نکنید. تمام توجه خود را به او داده و اگر امکان پذیر نیست، علت آن را برایش شرح دهید. (عزیزم، اکنون مشغول انجام کاری هستم اما دوست دارم که به گفته هایت گوش دهم. در عرض پنج دقیقه پیشت می آیم و به حرفهایت گوش می کنم.)

به علاوه، به آنچه که او می گوید اهمیت دهید. چنانچه می گوید که سردش شده است ، نگویید : اینجا آنقدرها هم سرد نیست. به جایش بگویید: سردت شده؟ بیا برویم و لباس گرمت را برداریم.

· بی جهت نگران نشوید.اکثر بچه های کوچک که در گوش دادن با مشکل مواجه بوده و بعضی اوقات بی قرار می شوند با کمبود توجه روبرو هستند. افرادی با این مشکل، این رفتارها برایشان به صورت عادت در آمده است، بنابراین چنانچه این بی توجهی در زندگی روزمره اش تأثیر گذاشته، باید مورد ارزیابی قرار گیرد.

به خاطر داشته باشید، در این زمینه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقی ندارند. بچه ها می خواهند مثل شما، هنگام انجام کاری، کسی مزاحمشان نشود. این مسئله مانند این است که کتاب جالبی را در دست دارید و حاضر نیستید لحظه ای آن را کنار بگذارید . در این شرایط شخصی می خواهد شما را وادار به انجام کار دیگری کند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان به آنچه که گفته می شود دقت کرده و آن را انجام دهد، در حالی که او را در «هنر گوش دادن» کمک می کنید، صبور و با توجه باشید.

 

 

بازی با کودکان

با قدری حوصله و خلاقیت می توان از وقت هایی که به راحتی تلف می شوند، استفاده کرد و به جای خمودگی و خستگی، نشاط و ارتباط مناسب ایجاد کرد.

« کودک » و « بازی » دو واژه ای هستند که تداعی کننده یکدیگرند. گویی کودکان شغلی به جز بازی ندارند و بازی فقط مربوط به عالم کودکان است. بازی از قوی ترین ابزارهای آموزشی والدین است. در حالی که والدین معمولاً نگران تداخل دردسرهای روزمره و مشغله های زندگی با زمان ِ بازی با کودک هستند. آنها اغلب شکایت دارند که " بازی با کدام وقت؟ با کدام حوصله؟"

 البته به طور ایده آل ، بازی با کودک زمانی است که پدر و مادر وقت خود را کاملاً به او اختصاص می دهند. ولی برای آن دسته از والدین که واقعاً گرفتارند نیز راه حل هایی وجود دارد. در زندگی شهری امروز، بسیاری از زمان های مفید ما در ترافیک ، صف ، سالن های انتظار و... به هدر می رود. بسیاری از مردم با افزودن برنامه ای به این زمان هدر رفته ، سعی می کنند به نحوی از وقت خود استفاده مطلوب تری ببرند، مثلاً گوش دادن به موسیقی در اتومبیل، خواندن روزنامه یا انواع کتاب های جیبی در صف و گاهی هم تماشای تلویزیون در بعضی سالن های انتظار. یکی از برنامه های جالب در زمان های کشته شده مثل ترافیک های سنگین یا حتی ترددهای طولانی بدون ترافیک، برای اولیاء می تواند بازی با کودکانشان در اتومبیل باشد. وقتی کودک در اتومبیل نشسته است، به تماشاگری می مانـَد که در سالن سینما به پرده چشم دوخته است، پس او را در تماشای این فیلم روزمره و تکراری ( از نظر خودتان ) تنها نگذارید، چرا که در دنیای او این فیلم  تکراری عبور از فضای شهری وقتی می تواند هیجان انگیر باشد که شما بازی با او را به گونه ای که احساس ِبا او بودن را به کودک بدهد، به نحوی دلپذیر اجرا کنید. بازی در اتومبیل به کودک کمک می کند از کلافه شدن و مزاحمت های بی مورد در این زمان به دور بماند و در درجه ی بعد به شما به عنوان "ولی" این امکان را می دهد تا در ضمن درگیری ها و مشغولیت های روزمره ، در ایجاد رابطه ای عاطفی با کودک خود موفق شوید. یک نمونه از این نوع بازی ها را که در داخل اتومبیل و در فضاهای شهری قابل اجراست دنبال می کنیم. به این ترتیب، اتومبیل  را به اتاق بازی دلچسبی برای کودک خود تبدیل می کنید. البته خود شما نیز می توانید در طرح بازی های دیگر، خلاقیت داشته باشید.

1- بازی الفبا: تعداد شرکت کننده: دو نفر یا بیشتر

-موارد لازم: دانستن الفبا

سن: 5 تا 8 سال

مدت بازی: حداقل 20 دقیقه

قوانین بازی: بازیکنان در طول مسیر سعی می کنند که حروف الفبا را به این ترتیب که اول حرف نخستین کلمه ای را که پیدا می کنند از روی پلاک ماشین ها ، تابلوهای تبلیغاتی ، علایم راهنمایی، اسم مغازه ها و … جمع کنند. اولین نفری که یک کلمه معنی دار را تکمیل کند، برنده می شود. یا می شود به کودک گفت به دنبال کلماتی بگردد که با یک حرف بخصوص ( مثل کلماتی که با حروف "ا" شروع می شوند : ایستگاه ، آتش نشانی ، ... ) شروع می شود.

2- بازی بیست سؤالی

تعداد شرکت کننده:دو نفر

موارد لازم : توان کنار هم گذاردن اطلاعات و حدس زدن

سن: 3 تا 8 سال

مدت بازی: 5 تا 30 دقیقه

قوانین بازی :یکی از بازیکنان به چیزی که در خیابان قرار دارد، فکر می کند. دیگری سعی می کند  حدس بزند که آن چه چیزی است و با پرسیدن سؤال ، با جواب های بله و خیر راهنمایی می شود. اگر بازیکنی موفق به حدس زدن شد، موضوع بعدی را او در نظر می گیرد.

اولیاء می توانند محدودیتی برای سؤال قائل نشوند و از آن به عنوان یک روش برای آموزش کودک و آشنایی وی با مسائل خیابان استفاده کنند. همچنین سن کودک را در نظر بگیرید، چرا که در سن کمتر، کودک فقط می تواند موضوعات کلی و آسان را حدس بزند.

3- المپیک خیابان

تعداد: دو کودک و یک بزرگتر

موارد لازم: مداد ، کاغذ و توانایی نوشتن

مدت بازی: از 5 دقیقه تا پایان مسیر

قوانین بازی: قبل از شروع حرکت، یک فهرست از 10 موردی که ممکن است در سر راه ببینید ، درست کنید ؛ مثل دیدن یک تابلوی قرمز تبلیغات ، دیدن یک ماشین پلیس ، دیدن دوچرخه سوار، شنیدن آهنگ بخصوصی از رادیو، دیدن پلاک ماشین مربوط به شهر خاص، دیدن یک پیرمرد با عصا و ... در طول مسیر بچه ها این فهرست را به هنگام پیدا کردن مورد، علامت می زنند ( برای کودکان کوچکتر می شود نقاشی موارد را کشید) و هر کسی که زودتر فهرست را علامت بزند، برنده می شود.

4- استان های کشور

تعداد: دو نفر یا بیشتر

موارد لازم: توان خواندن و نوشتن نام استان ها

سن: 6 تا 8 سال

مدت بازی: به طول مسیر بستگی دارد

قوانین بازی: یک فهرست از استان های کشور بنویسید یا نقشه ایران را برای بازیکنان کپی کنید. آنها باید در طول مسیر، پلاک خودروهای مربوط به شهرهای مختلف را پیدا کنند و روی نقشه یا فهرست علامت بزنند. البته بعضی شهرها که کمتر پلاک دارند سخت تر پیدا خواهند شد. در پایان، کسی که بیشترین استان ها را پیدا کرده ، برنده می شود.

این چند مثال می تواند در ذهن شما جرقه ای ایجاد کند تا به عنوان " ولی"  بازی های مختلفی را در طول یک مسیر و در اتومبیل خود با کودکتان تجربه کنید. هدف عمده این مقاله، ایجاد این نگرش در شما بوده که علیرغم زندگی پر مشغله امروز می توان از زمان هایی که به هدر می روند، برای رفع احتیاجات عاطفی کودک به نحو مطلوبی استفاده کرد.

 

 

تو مثل گلی

با فرزندان خود هم‌زبان وهمراه باشید (2)


در مقاله ی پیش خواندیم که ...


رشد معنوی فرزندان

آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که چرا ما فرزندانمان را دوست داریم؟ و تا این حد برای سعادت و رشد روحی آنان تلاش می‌کنیم؟ پاسخ آن قدری دشوار است، چرا که باید اعتراف کنیم، ما خود را دوست داریم و در خوشبختی آنها امیال، آرزوها و سعادت گم‌گشته خود را جستجو می‌کنیم و جبران ناکامی‌های خویش را در کامیابی آنان در زندگی می‌بینیم. رشد معنوی فرزندان و تربیت اعتقادی آنان، مهم‌ترین وظیفه و بهترین پاداش برای ما می‌باشد.

فرزند صالح گلی است از گل‌های بهشت. «پیامبراکرم (ص)»

1- با شناخت و آگاهی از مراحل رشد کودک و سوالات او در هر مرحله از زندگی به ابهامات ذهنی کودک در مورد مسائل الهی، معنوی و اعتقادی در حد فهم وی صادقانه پاسخ گویید.

چونکه با کودک سر و کار افتاد پس زبان کودکی باید گشاد

2- در تقویت اعتقادی کودک، ابتدا او را با جلوه‌های زیبا و ملموس طبیعت و خالق این زیبایی‌ها آشنا کنید و به‌جای ترس از خدا عشق و محبت به او را در قلب پاک کودک ایجاد نمایید.

3- نماز خود را به جماعت و همراه با افراد خانواده بخوانید. بر سر سفره، قبل و بعد از صرف غذا، همگی با هم دعا خوانده و از خداوند به خاطر نعمت‌هایش سپاسگزاری کنید.

4- فرزندان خود را از کودکی با کتاب خداوند و مفاهیم ارزشمند آن آشنا سازید و در قالب داستان‌های شیرین، شخصیت‌های دینی و عملکرد ارزشمند آنان را برای وی تشریح نمایید.

5- با کودکان خود دعا بخوانید و گاهی همراه او برای خداوند نامه بنویسید. بگذارید عشق و محبت به خدا و ارتباط صادقانه و ساده را با خالق خویش بیاموزد تا هیچ‌گاه در زندگی احساس بی‌کسی و تنهایی نکند و همواره حضور خداوند را در کنار خویش احساس نماید.

6- فرزندان خود را برای عصر و جامعه‌ای که در آن زندگی خواهند کرد، تربیت کنید. آن‌چنان که با شخصیتی توانمند در زمان خویش، در رشد جامعه خود فردی موثر و ارزشمند باشند.

7- از تحمیل و اجبار به انجام فرائض دینی به‌صورت اکراه به فرزندان خویش به‌شدت احتراز کنید. چه بسیار افرادی که با جلوگیری آنان از گرایش به معنویات، انگیزه بیشتری در جهت جذب به ارزش‌ها و فداکاری در راه تحقق اعتقادات پاک در آنها ایجاد شده است.

به درستی که انسان بر آنچه که منعش کنند،حریص می‌گردد. «پیامبراکرم(ص)»
8- بهترین شیوه تربیت اخلاقی فرزندان، روش تکریم شخصیت، با تقویت احساس احترام به خود در وی، کسب عزت نفس و حفظ جایگاه شخصیتی خوب خویش، در نزد خداوند است.

9- دوستان خوب و معتقد به اصول معنوی، عامل اصلی تربیت اعتقادی نوجوانان ما می‌باشند.

10- بدترین شیوه تربیت دینی و معنوی نوجوانان، تحمیل و اصرار بر انجام آن باید‌ها و نبایدهای اخلاقی و ارزشی است که خود به آن عمل نمی‌کنیم و بالعکس بهترین و موثرترین روش تربیت اعتقادی و معنوی، تربیت بدون کلام است یعنی انجام صادقانه ارزش‌های اخلاقی و ارائه الگوی شخصیتی سالم و قابل اجرا به نوجوانان تا آنچه را که می‌بینند، بیاموزند.

اصل سخن که نتیجه و هدف تمام گفتارهای ما در امر تعلیم و تربیت مؤثر و صحیح می‌باشد، این است:

آنچنان باش که بتوانی به فرزندت بگویی، مثل من باش.


ارزش تربیت یک انسان در نزد خداوند

وظیفه اصلی همه مادران و پدران خوب به‌عنوان یک مربی شایسته تربیت صحیح یک انسان ارزشمند می‌باشد. انسانی که به شاهراه آزادگی و کمال که همانا بندگی خالص خداوند از طریق خدمت شایسته به بندگان اوست، به بارگاه نورالانوار عالم هستی تقرب جسته و هدایت شده است.

پاداش چنین وظیفه مقدسی از دیدگاه خداوندی که پس از آفرینش عالم هستی به خویش آفرین نگفت ولی پس از خلقت انسان که از روح خود در او دمید، فرمود: «فتبارک‌الله الاحسن الخالقین» بسیار ارزشمند است که آن را از زبان پیامبراسلام(ص) خطاب به امام علی(ع) به شما بشارت می‌دهیم.

ای علی؛ اگر خداوند یک نفر را به ‌وسیله تو هدایت (تربیت) نماید، از هر چیزی که خورشید بر آن می‌تابد برای تو بهتر است. «پیامبراکرم(ص)»


منبع : راز موفقیت زنان در خانواده تدوین : انور پیرزاده ، کارشناس امور تربیتی ، مشاور و مدرس خانواده

 

چگونه با فرزندم دوست شوم؟

با فرزندان خود هم‌زبان وهمراه باشید (1)



روش‌های کاربردی در مورد تربیت فرزندان

همه ما تداوم وجود خویش را در فرزندان‌مان جستجو می‌کنیم. آنان میوه شیرین درخت حیات و ثمره تمام رنج و تلاش ما در زندگی این جهان می‌باشند، آنها آیینه وجود خود ما هستند که افکار، رفتار و روش‌های تربیتی درست یا غلطی را که در مورد آنان به‌ کار برده‌ایم، منعکس می‌سازند. هرگز فراموش نکنید که باید فرزندانمان را برای زمانی غیر از زمانی که خود در آن زندگی می‌کنیم، تربیت نماییم. جامعه‌ای که از خیلی جهات با اجتماع کنونی ما تفاوت دارد.

زبان فرزندان خود را بیاموزیم، زیرا شخصیت ما ثمره گذشته است و آنان متعلق به آینده هستند.


الف – اصول برقراری ارتباط سالم با فرزندان

1) فرزندان خود را همان‌طوری که هستند بپذیرید و از مقایسه آنان با دیگران خودداری کنید.

2) علاقه خود را به‌صورت جملات شیرین و شیوه‌های غیرکلامی محبت‌آمیز به او ابراز کنید.

3) با کودکان با زبان کودکی سخن بگویید و در قالب بازی‌ها با آنها ارتباط برقرار کنید.

4) با احترام و تشویق در فرزندانتان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنید.

5) فاصله روحی خود را با درد دل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندانتان کم کنید.

6) الگوی شخصیتی فرزندان خود باشید و بدون کلام رشد معنوی را در آنان تقویت کنید.

7) اشتباهات فرزندان خود با بزرگواری، بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.

8) به او دستورندهید و نام فرزند خود را با احترام ‌به‌ویژه در حضور دیگران صدا کنید.

9) دادن هدیه‌های کوچک و مناسب، به بهانه‌‌های مختلف به آنان. به صورتی که آنها را پرتوقع نسازید و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.

10) فاصله سنی خود را با فرزندانتان در ذهن خود به حداقل برسانید تا بتوانید زمینه‌هایی برای صحبت دوستانه فراهم کنید و او به راحتی مانند یک دوست نزدیک مسائل درونی خود را با شما مطرح کند. بدین‌منظور از روش عدد طلایی استفاده نمایید.

عدد طلایی ارتباط با فرزندان: عددی است که باید از سن خود کم کرده و به سن فرزند خویش اضافه نمایید تا بتوانید به راحتی با وی ارتباط صمیمانه برقرار کنید:

سن فرزند- سن خویش /2=عدد طلایی


ب – اصول تربیتی فرزندان

فرزندان ما آنچه را که می‌بینند یاد می‌گیرند، نه آنچه را که می‌شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید‌های تحکم‌آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر‌ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.

1- فرزندان خود را با سختی و محرومیت آشنا کنید، تا دارای روحی قوی و محکم شوند.

2- در مقاطع دشوار در کنارش باشید و با او هم‌دردی کنید، اما او را به خود وابسته نسازید.

3- در موقع انتقاد شخصیت وی را زیر سوال نبرید، بلکه عمل ناپسند او را مطرح کنید.

4- توقعات و انتظارات خود را به‌صورت دقیق و در حد توان او برایش توضیح دهید.

5- اهمیت وی را در خانواده به او تفهیم کنید تا در حفظ و رشد شخصیت خود بکوشد.

6- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید. زیرا گرایش او به پذیرش در گروه همسالان و مشابهت با آنان، از عوامل اصلی تربیت نوجوانان است.

7- با توجه به شخصیت هر کودک تنبیه او شکل و مراحل خاص خودش را دارد. مانند (محبت، کنایه، نصیحت، گذشت، محرومیت و ... که تنبیه بدنی آن هم به صورت ضعیف، آخرین مرحله می‌باشد)

8- پرهیز از روش فرزند سالاری در تربیت (تربیت گل‌خانه‌ای) که نتیجه‌ای جز پرورش فرزندانی پرتوقع، ضعیف، زودرنج و شکننده در برابر حوادث زندگی را نخواهد داشت.

9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف آنان در خانواده.

10- شناخت محدودیت‌ها و کشف استعداد کودک و ایجاد زمینه رشد و بروز خلاقیت در او.

هر کسی را بهر کاری ساختند مهر آن را در دلش انداختند 

 

 

چگونه با کودکانمان صحبت کنیم تا حرفمان را گوش کنند؟

" چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن کنم ؟ " این سئوالی است که اغلب والدین آنرا مطرح می نمایند .

 بچه ها به طور کلی مخالف گوش دادن نیستند ؛ نوزاد صداهایی با زیر وبم خاص را ترجیح می دهد و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهد. اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند ممکن است توجه کند ؛ اما مسلما  به سمت صدای مادرش برمی گردد . این موضوع شاید به این دلیل باشد که او، در رحم، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. این صدای زیر مادرانه، همان صدایی است که همه ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بریم. آنچه این" صدای خاص" به یک بچه می گوید، این است :" حالا، من فقط با توصحبت می کنم ." با این کار ما احتمال گوش دادن را افزایش می دهیم .

توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد . یعنی بین زمانهایی که او در خودش فرو می رود " نت پایین " و مواقعی که  حواسش با دقت کافی متوجه ماست " نت بالا " ، هماهنگی وجود دارد . محققین با استفاده از نوار مغزی"g.e.e " نشان داده اند که مغز کودکان در تمام طول روز یک چرخه را - بالا و سپس پایین برای بازسازی - طی می کند و یکی از دلایل بی توجهی پی درپی آنها به توصیه های والدین همین است. پس اگر می خواهید کودک شما به آنچه می گویید ، توجه کند این نکته را به خاطر بسپارید: یک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد، بسیار قدرتمند است.به عبارت دیگر به کودک گیر ندهید.

کودک از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راه حل های مختلف، بسیار بیشتر از زمانیکه تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم بزرگسال قرار داد یاد می گیرد. وقتیکه او تلاش می کند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود، موفقیت نهایی نیز به خود او تعلق دارد " من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم. "

دوره هایی در تکامل کودک وجود دارد که او نمی تواند به حرف پدریا مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگیزه سبقت جویانه درکودک قوی تر از انگیزه های پدر یا مادری است.

برای کودکان یک ساله ای که در حال یادگیری ، ایستادن، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند، گوش سپردن به اخطارهای شما غیر ممکن است . " مواظب باش نزدیک پله ها نرو! " تنها دروازه ای در دو انتهای پله ها است که می تواند مانعی بر سر راه میل قوی او برای فتحدنیایش باشد .

در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن کارها – " این کار را بکنم یا نه ؟ " ، بد خلقی را به تنها راه حل عملی تبدیل می کند.

وقتی کودک چهار یا پنج ساله است ، شکایت معمول مادرها این است : " گوشش بدهکار حرف های من نیست انگار اصلا آنجا نیستم ، اما وقتی پدرش می آید، طوری رفتار می کند که انگار یک پادشاه حرف می زند ! " فروید این مسئله را " کشمکش ادیپ " می نامد. کودک  آنچه را که می تواند محبت او را جلب کند ، می آموزد ؛ او به سمت مادرش برمی گردد و سعی می کند تا همه چیزرا ازاو بیاموزد.

قبل از ده سالگی، کشمکش های درونی دیگریبا مهارت های شنیداری کودک 9 یا ده سال همراه می شود . سردرد، دل درد و ترس از رفتن به مدرسه ، اغلب نشانه های ظاهری همین تعارض است. دراین دوران بهترین و سخت ترین کاری که می توانید انجام دهید ، این است که گوش دهید.

در نوجوانان پس از پایان هر جدال لفظی ، گوش دادن جای زیادی ندارد. تلاش یک نوجوان برای استقلال ، آن چنان قدرتمند است که مانع او برای شنیدن می شود . به جای نشان دادن هر گونه عکس العملی، با او با صدای آرام صحبت کنید. " عزیزم ، متاسفانه توی خانه ما وضع اینجوریه ، شاید دوستانت نیمه شب به رختخواب بروند اما اینجا ساعت یازده وقت خاموشیه . اگر نمی تونی خودت رو باهاش هماهنگ کنی ، شاید بتوانیم معامله ای بکنیم امتیازاتی را که ما در اوقات دیگه به تو می دهیم ، نخواهی داشت." احتمال این که صدای آرام شما راه حل مثبتی باشد بی اندازه زیاد است ، دراین صورت اعتماد به نفس شما نیزدر برابر او از دست نمی رود. یک صدای آرام همیشه قدرتمندتر ازیک صدای بلند است.

روش دیگری را نیز می توان در مورد نوجوانان اتخاذ کرد و آن این است که به جای یک پیام انتقادی، با یک پیام تعارف آمیز آغاز کنید. هرزمان که می خواهید فرزندتان به حرف شما گوش بدهد ، سعی کنید با یک رویکرد مثبت مراحل کارتان را پیش ببرید . این کار آسانی نیست اما برای هر دوی شما دستاورد خوبی به همراه خواهد داشت .  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد